دانلود رمان شفق
گوشیمو خاموش کردم و روز بعد هم مرخصی گرفتم.میخواستم فکر کنم واگر کامران تماس میگرفت
نمیتونستم.توی خونه موندم و فکر کردم و به هیچ جا نرسیدم.مادرم با تعجب نگام میکرد ولی نمیدونست جریان چیه:
شفق….مادر نمیخوای بگی چته
نمیتونستم چیزی بهش بگم درجالیکه خودم هم نمیدونستم چه اتفاقی افتاده………فردا روزی بود که کامران برمیگشت..
حتی قراربود من برم فرودگاه پیشوازش……
ولی نرفتم و پیش خودم به این فکر افتادم حتما نامزدش میره و حتی فراتر رفتم…شاید از این نامزدها زیاد داره…..
از فکروخیال داشتم دیوونه میشدم…….
نمیخواستم قصاص قبل از جنایت کنم برای همین آروم گرفتم تا از خودش بپرسم………
همونشب زنگ زد.توی بخش بودم و این بار با یکی دیگه از بچه ها شیفت بودم برای همین نمیتونستم راحت حرف بزنم…..
-باز که تو موبایلتو خاموش کردی……قرار بود بیای فرودگاه نیومدی…….دوباره چی شده؟
-نمیتونم حرف بزنم……….
-اکی گوشیتو روشن کن برو رست روم اونجا حرف میزنیم…….
نمیخواستم به میلش رفتار کنم:
-نمیشه تلفنی گفت
-یعنی اینقدر فجیعه؟…………و خندید…..
از اینکه اینقدر ساده گرفته جریان رو ازش رنجیدم………..ناراحت گفتم:
برای خرید روی لینک پرداخت زیر کلیک کنید .
بعد ازخرید به صفحه دانلود هدایت می شوید.
رمان شفق - دانلود | نصب برنامه اندروید | کافه بازار
نتایج وب
اطلاعیه درباره نتایج فیلترشده
برای اینکه مرتبطترین نتایج را ببینید، برخی از شبیهترین نتایج به 39 مورد نشان داده شده را حذف کردهایم.
اگر بخواهید میتوانید جستجو را با لحاظ کردن نتایج حذف شده دوباره انجام دهید.